سخنرانی محرم(استاد قرائتی)
» اصول کاربردی تجزیه و ترکیب
» شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
» امام سجاد علیه السلام
» مراسم بیل و کلنگ
» حضرت عباس علیه السلام
» علی اکبر علیه السلام
» سخنرانی آیت الله بهجت ره
» سخنرانی استاد مهدی دانشمند
» علی اصغر (نوحه)
» علی اصغر (زمینه)
» ام هانی
» سخنرانی استاد حمید میرباقری
» سخنرانی استاد علیرضا پناهیان
» سخنرانی دکتر رفیعی
» آیت الله جاودان
» روضه مکتوب شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر)
» روضه مکتوب شب نهم محرم( حضرت ابالفضل العباس)
» روضه مکتوب شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر)
» روضه مکتوب شب ششم محرم( حضرت قاسم بن الحسن)
» روضه مکتوب شب پنجم محرم (حضرت عبدالله بن حسن)
درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 280
بازدید هفته : 971
بازدید ماه : 2747
بازدید کل : 26465
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تماس با ما
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼

پخش زنده حرم

بازی آنلاین


پیوندهای وبگاه
» موسسه میثاق لوح و قلم
» جی پی اس موتور
» جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مبین و آدرس mobin121.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
» کتاب ها
» آنچه شما دوست دارید
» سبک زندگی جوانان
» ره توشه سبک زندگی جوانان
» سبک زندگی نوجوانان
» ره توشه سبک زندگی نوجوانان
» منشور بازار
» مقالات
» معیارهای انتخاب اصلح در کلام مقام معظم رهبری حفظه الله
» سلمان فارسی و نقش او در شکل گیری تشیع
» عیادتهای حضرت علی علیه السلام
» لقمه های حرام و محرومیت های معنوی و علمی
» فرهنگ سفر در آموزه های دینی
» تحقیقات
» فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام
» تاثیر نماز شب در سلامتی جسم
» دلایل جلوگیری نماز از گناه
» شادی در اسلام
» غیبت از نگاه اسلام
» عناصر و مدل ارتباطی در قرآن کریم
» تطبیق قدمهای 12 گانه معتادان گمنام با نهج البلاغه
» دین و انسان
» تاملی درباره غلو
» ادبیات
» داستان کوتاه
» متن ادبی
» دل‌نوشته
» نکته
» سخنرانی مکتوب (سخنوران)
» محرم - اول
» محرم - دوم
» محرم - سوم
» محرم - چهارم
» محرم - پنجم
» محرم - ششم
» محرم - هفتم
» سیاسی (دشمنان )
» ولایت فقیه
» سخنرانی صوتی (سخنوران)
» آیت الله بهجت ره
» استاد دکتر رفیعی
» استاد علیرضا پناهیان
» استاد حمید میرباقری
» استاد مهدی دانشمند
» روضه های مکتوب
» شب اول محرم
» شب دوم محرم
» شب سوم محرم
» شب چهارم محرم
» شب پنجم محرم
» شب ششم محرم
» شب هفتم محرم
» شب هشتم محرم
» شب نهم محرم
» شب دهم محرم
» اشعار مذهبی (شاعران)
» امام رضا علیه السلام
» امام زمان علیه السلام
» عهد و پیمان
» حضرت علی اصغر علیه السلام
» جضرت علی اکبر علیه السلام
» حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
» امام سجاد علیه السلام
» حضرت رقیه سلام الله علیها
» دیدار با علما
» آیت الله بهجت ره
» آیت الله جاودان
» مردان و زنان تاریخ
» مسلم بن عقیل
» ام هانی
برچسب‌ها
» محرم (20), » متن سخنرانی (11), » شب (9), » روضه (8), » مکتوب (8), » سخنرانی (5), » صوت (5), » انصاریان (3), » شعر (3), » محرم (3), » رفیعی (2), » علی (2), » امام زمان علیه السلام (2), » انتظار فرج (2), » اشعار (2),
سخنرانی محرم(استاد قرائتی)
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در دو شنبه 6 آبان 1392 |

جلسه چهارم سخنرانی حجة الاسلام قرائتی محرم ۱۳۶۰

امام حسين (ع)، سخنان- 4

 

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم‏

«الحمد للّه رب العالمين و صلّى الله على سيّدنا و نبيّنا محمّد و على اهل بيته و لعنه اللّه على اعدائهم اجمعين. الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التّقوى»

برنامه‏ى دو سه ساله‏ى ما در تلويزيون، درس‏هايى از قرآن بود. ولى گاه و بى گاه ايامى پيش آمده كه برنامه را تغيير مى‏داديم و با تناسب زمان صحبت مى‏كرديم و چون الآن، ايام محرم است، در نظر است كه درس‏هايى از قرآن را موقتاً براى چند شبى كنار بگذاريم و به تفسير و بررسى سخنان امام حسين بپردازيم. چيزهايى هم كه من مى‏گويم، تاريخ عاشورا است. امام حسين (ع)، وقتى مى‏خواهد به كوفه برود، در راه كوفه، چه كسانى او را مى‏بينند، چه چيزهايى به امام مى‏گويند و امام چه جواب‏هايى به اين‏ها مى‏دهد، اين برخوردها را برخوردهاى جالب و مفيد مى‏ديدم. گفتم اين برخوردها را بنويسم و از اين برخوردها چه درسى مى‏گيريم؟ يكى از برخوردهايش را آخر جلسه‏ى قبل گفتم. اينكه امام حسين (ع) وقتى مى‏خواهد به سمت كوفه حركت كند، چه سخنرانى و چه خطبه‏اى مى‏خواند، مرگ را چگونه معرفى مى‏كند؟ خبر شهادتش را مى‏دهد. علم به شهادت خود را بيان مى‏كند. عشق به شهادتش را بيان مى‏كند. بعد دعوت مى‏كند و سپس از مكه وقتى حركت مى‏كند، قافله‏ى بيت المال طاغوت را مصادره مى‏كند. ببينيد امام حسين (ع) چه كرده است.

چرا امام حسين (ع) كوفه را انتخاب كرد؟

1- انتخاب كوفه يكى به خاطر نامه‏ها و ديگر مايه‏هاى قبلى آنها

1- به خاطر نامه‏ها! گفتيم طبق بعضى از تواريخ نوشته‏اند كه دوازده هزار دعوتنامه و طومار براى امام حسين (ع) نوشتند. البته اگر هم امام حسين دعوت به كوفه نمى‏شد، باز آرام نبود، چون مسئله رژيم مطرح بود. مسئله‏ى امر به معروف و نهى از منكر مطرح بود. مبارزه‏ى با فساد و مفسد مطرح بود. اگر هم دعوت نبود، قيام مى‏كرد ولى چون دعوت‏ها شد، بايد به كوفه برود.

دوم اين كه مردم كوفه، گر چه نارو زدند، پيمان شكنى كردند، مهمان نوازى نكردند، اما آمادگى مذهبى داشتند. ببينيد كسى كه بچه مسلمان است، زمانى اهل مسجد و نماز و تقوا و حلال و حرام بوده و تعهدى نسبت به اسلام داشته است، گرچه براى مدتى فريب بخورد، ولى بعد از فريب خوردن، دوباره وقتى رجوع مى‏كند، به همان ريشه‏هاى مذهبى رجوع مى‏كند. زمان طاغوت، من جلسه‏اى در كاشان و بعضى شهرهاى ديگر داشتم، كسى آمد و گفت: خودت را خسته نكن! چون اين‏ها تا شانزده هفده سالگى به كلاس تو مى‏آيند، بعد وقتى به 20 و 22 و 23 سال و اوج جوانى مى‏رسد و دانشجو مى‏شوند، از جلسه‏ى تو به محيطهاى بزرگ‏تر مى‏روند و آن چه تو گفته‏اى فراموش مى‏كنند و بالاخره شهوت‏و سربازى و كنكور او را از تمام اين چيزها جدا مى‏كند. البته زمان طاغوت جوان 23 ساله در شرايط ديگرى، غير از الان بود. بالاخره اين‏ها هر چه تو مى‏ريسى، بعد از دو سه سال پنبه مى‏كنند. فايده ندارد كه خودت را به زحمت مى‏اندازى. گفتم: چرا، فايده دارد! فايده‏اش اين است كه وقتى انسان فهميد چه چيز حلال است و چه چيز حرام، كدام راه، راه خداست و كدام راه، راه شيطان است، اگر اين‏ها را بداند، بعد هم ممكن است از اين محيط كوچك به محيط بزرگ‏ترى برود و دوستانى اطرافش جمع شوند و او را منحرف كنند، يا از لحاظ فكرى يا از لحاظ عملى دچار انحراف گردد. بعد كه يك مقدار خط انحرافى را پيش گرفت و متوجه شد، باز سراغ حرف‏هاى قبلى برمى گردد و لذا بچه مذهبى‏ها وقتى در جوانى هم خراب مى‏شوند، باز در پيرى به مسجد مى‏آيند. بچه غير مذهبى‏ها در جوانى‏شان كه منحرف مى‏شوند، در پيرى هم به مراكز فساد مى‏روند. يعنى چون مايه‏هاى مذهبى نبوده، وقتى هم مى‏خواهند برگردند، جايى را ندارند كه برگردند. دخترهايى كه در خانواده‏هاى محجبه بزرگ شده‏اند، اگر هم در جوانى و عروسيشان، زمانى حجاب را از سرشان انداختند، باز وقتى دوران هيجان گذشت، باز به سوى حجاب برمى گردند. اما آن‏هايى كه اصلًا فاميلًا اهل حجاب نبوده‏اند، پير هم كه شوند، برنمى گردند. كوفه هم اينطور بود. كوفه مايه‏ى مذهبى دارد. چون موعظه‏هاى على بن ابيطالب (ع) را ديده است. كوفه با سخنان اميرالمؤمنين و نصيحت‏هاى حضرت على آشناست. اگر هم زمانى خفقان يزيدى، و جو حاكم و پولى، زورى، تهديدى، تطميعى آمد و مسير مردم را عوض كرد، چون مايه‏هايى از درونشان سوسو مى‏كند، اين‏ها بعد از آن كه غلط خود را انجام دادند، باز متوجه مى‏شوند و برمى گردند. پس انتخاب كوفه به عنوان مقصد: يكى به اين علت كه مايه‏هاى قبلى در آن بوده، گر چه الآن به انحراف كشيده شده است و يكى به خاطر دعوت از طرف مردم كوفه.

امام حسين (ع) سفيرش را به نام مسلم بن عقيل به كوفه فرستاد. حضرت مسلم (ع) رفت و گزارش داد. گفت: اى امام حسين من وارد كوفه شدم و با چه استقبال گرمى روبرو شدم. طبق بعضى از نقل‏ها 18 هزار نفر آمدند و با مسلم بيعت كردند و مسلم هم براى امام نوشت، اين دعوت‏ها صادقانه بوده، فوراً حركت كن. امام حسين هم در جواب نامه نوشت:«إِنَّ كِتَابَ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ جَاءَنِى يُخْبِرُنِى فِيهِ بِحُسْنِ رَأْيِكُمْ وَ اجْتِمَاعِ مَلَئِكُمْ عَلَى نَصْرِنَا وَ الطَّلَبِ بِحَقِّنَا فَسَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يُحْسِنَ لَنَا الصَّنِيعَ و أَنْ يُثِيبَكُمْ عَلَى ذَلِكَ أَعْظَمَ الْأَجْرِ وَ قَدْ شَخَصْتُ إِلَيْكُمْ مِنْ مَكَّهَ يَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَمَانٍ مَضَيْنَ مِنْ ذِى الْحِجَّهِ يَوْمَ التَّرْوِيَهِ فَإِذَا قَدِمَ عَلَيْكُمْ رَسُولِى فَانْكَمِشُوا فِى أَمْرِكُمْ وَ جَدُّوا فَإِنِّى قَادِمٌ عَلَيْكُمْ فِى أَيَّامِى هَذِهِ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.» (إرشادمفيد، ج 2، ص 70)

مسلم براى من نامه نوشته است و در نامه نوشته كه مردم كوفه براى يارى تو اتحاد دارند تا به آن جا كه مى‏گويد: من روز سه شنبه، هشتم ذى الحجه از مكه حركت كردم و حالا كه مسلم گفته است، شما آماده هستيد، من هم به آمادگى شما جواب دادم و به سوى شما آمدم. اين نامه‏اى بود كه امام براى مردم نوشت كه دارم مى‏آيم. بعد از اين ماجرا مراحل عوض شد. مردمى كه با مسلم، سفير امام حسين (ع) بيعت كردند، همه جا زدند، گفتند: 18 هزار نفر بيعت كردند، اين‏ها به مسجد كوفه آمدند و پشت سر مسلم نماز خواندند و بعد به خاطر يك ارعاب حكومتى، همه فرار كردند و حتى يك نفر نبود كه ايشان را به خانه ببرد. حضرت مسلم مانده بود در كوچه‏ها چه كند؟ جو عوض شد و اين‏ها همه درس است. چه استقبال‏هاى كاذبى كه بعد رنگ عوض مى‏كند و...

2- مردم كوفه تغيير جهت دادند

مردى مى‏گويد: در مسير راه كه امام حسين به كوفه مى‏رود، رسيدم به امام حسين و ديدم امام حسين در خيمه‏ها قرآن مى‏خواند و گريه مى‏كند. گفتم: آقا چرا قرآن مى‏خوانى و چرا گريه مى‏كنى؟ فرمود: «إِنَّ هَؤُلَاءِ أَخَافُونِى وَ هَذِهِ كُتُبُ أَهْلِ الْكُوفَهِ وَ هُمْ قَاتِلِى فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ وَ لَمْ يَدَعُوا لِلَّهِ مُحَرَّماً إِلَّا انْتَهَكُوهُ بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَنْ يَقْتُلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا أَذَلَّ مِنْ قَوْمِ الْأَمَهِ» (بحارالأنوار، ج 44، ص 368)

 وضع مردم كوفه عوض شده و با اين همه نامه‏اى كه نوشته‏اند، تغيير جهت داده‏اند و تغيير مسير داده‏اند و حرامى نيست مگر اين كه حرام‏ها را زير پا گذاشتند و حرمت‏ها تغيير دادند. امام حسين فرمود: اى مرد، مردم كوفه از رهبرى من به رهبرى يزيد تغيير جهت دادند و خداوند كسى را بر اين‏ها مسلط مى‏كند كه اين‏ها را خوار كند. اين جا مى‏خواهيم درسى بگيريم، كسى كه قدر رهبر حق را ندانست، تحت ستم قرار مى‏گيرد. همين جمله‏اى است كه امام و رهبر انقلاب مى‏فرمايد: اگر اين جمهورى اسلامى شكست بخورد، تا ابد ابرقدرت‏ها بر ما حكومت خواهند كرد و كسى اگر مى‏خواهد مزه‏ى جمهورى اسلامى ايران را بفهمد، بايد يك سفر به جده و مكه برود. امسال عربستان سعودى يك فرودگاه بسيار باعظمتى ساخته است، كه شايد در دنيا نمونه باشد، البته خودش نساخته است، آمريكايى‏ها ساخته‏اند. تمام مأمورينش آمريكايى هستند و كارگرانش كره‏اى هستند. دفتردارها و تلفنچى هايش براى خود عربستان هستند. طورى كه اگر خواسته باشند، مثلًا كولرى را، يا تهويه‏اى را تغيير دهند، فقط و فقط بايد آمريكايى نظارت كند. آمريكا وجب به وجب خاكشان را تحت سيطره دارد. ولى انقلاب ما روى ايشان اثر گذاشت. شهرهايى كه نسبتاً به انقلاب ما ابراز علاقه مى‏كنند، دولت پول خوبى در اختيارشان گذاشته است. در مدينه فقرايى از شيعيان بودند كه هوادار ايشان بودند و هرسال ايرانى‏ها كه مى‏رفتند كمكى به آن فقرا مى‏كردند. امسال دولت، شكم همه‏ى اين‏ها را سير كرده است كه زمانى اين‏ها تحت تأثير ما قرار نگيرند.

3- تغييرمردم كوفه و تسلط حجاج‏

اگر كسى تغيير جهت بدهد، خداوند نعمتش را مى‏گيرد. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ» (ابراهيم/ 7) قرآن مى‏گويد: اگر شكر كرديد، نعمت هايتان را زياد مى‏كنيم. باغبان هم همينطور است. اگر باغبان ديد با زحمتى كه براى درخت كشيده، درخت بار داده است، لطفش را بيش‏تر مى‏كند. امام حسين فرمود: حالا كه مردم كوفه، جهت را تغيير دادند، خداوند رهبرى بر اين‏ها مسلط مى‏كند كه خوارشان كند و خداوند حجاج را برايشان مسلط كرد كه از كشتن آدم لذت مى‏برد. مى‏گويند: شصت هزار نفر را در يك روز كشت. اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه مى‏گويد: خدا مرا از شما بگيرد و آن كسى كه حقتان است، بر شما مسلط كند. در اين برخورد امام حسين (ع) يك جمله فرموده است: «بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَنْ يَقْتُلُهُم» حالا كه مردم قدر مرا ندانستند، خداوند ظالمى را بر آن‏ها مسلط خواهد كرد. اين درس زندگى ماست. بايد از خط امام و رهبرى پيروى كنيم. اگر ولايت فقيه را نپذيريم، بايد ولايت آمريكا را بپذيريم. اگر ولايت عادل را نپذيريم، ولايت ظالم راخواهيم پذيرفت. اگر بسمه تعالى نگوييم، خواهيم گفت: به نام نامى آريامهر. اگر لباس اسلامى نپوشيم، بايد لباس شرقى و غربى بپوشيم. يك آمريكايى حاضر نيست لباس ايرانى بپوشد، ولى هزارها ايرانى حاضرند لباس آمريكايى بپوشند. يك غربى حاضر نيست لباس شرقى بپوشد، ولى ميليون‏ها شرقى آماده هستند لباس غربى بپوشند.

اين چيست؟ لباس كه نخ و پشم است. ما كه اسير نخ و پشم نيستيم. مسئله اينجاست كه چرا من خود را باختم و حاضرم لباس او را بپوشم، ولى او خودش را نباخته است. چرا او حاضر نيست؟ تما آمريكايى‏هايى كه در كشورهاى اسلامى هستند، لباس خودشان را حفظ كرده‏اند. اما ما مى‏بينيم بسيارى از ما كه لباس شرقى داريم، حالا يا لباس هندى است يا لباس عربى است. شرقى‏ها تا به غرب مى‏رسند، شل مى‏شوند و خودشان را مى‏بازند. و يك غربى تاكنون حاضر نشده لباس عربى بپوشد.

اين چيست؟ آن است كه شرق خودش را باخته و احساس حقارت و كمبود مى‏كند. پس بحثمان روى نخ وپشم نيست. بحث ما حول طرز تفكر است كه چرا من خود كم بينى دارم و خودم را باخته‏ام؟ امام حسين فرمود: اگر قدر خود را ندانستيد، هر ساعت كسى بر شما مسلط خواهد شد. حالا برخورد چهارم را برايتان شرح بدهم.

4- امام نور و امام نار

امام در حركت به سوى كربلا به مكانى به نام ثعلبه رسيد. به امام خبر دادند كه خلاصه نماينده‏ات مسلم را كشتند. سفيرى كه براى سنجش افكار فرستادى و گزارش استقبال مردم را داده بود، استقبالشان دوام نداشت. سفيرت را كشتند. امام فرمود: «لَا خَيْرَ فِى الْعَيْشِ بَعْدَ هَؤُلَاءِ» (إرشادمفيد، ج 2، ص 75) مردمى كه مسلم را بكشند، ديگر خيرى در اين‏ها نيست.

كسى نزد امام حسين آمد و تفسير يك آيه‏ى قرآن را پرسيد. پرسيد: يا بن رسول الله تفسير اين آيه چيست؟ «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم» (اسراء/ 71) اين آيه در بين راه تفسير شد. در بين راه گفت: اى پسر پيغمبر، اكنون كه دارى به كوفه مى‏روى، دوست دارم اين آيه را براى من معنا كنى! امام حسين (ع) معناى قشنگى كرد. فرمود: ما دو نوع امام داريم. در قرآن دو نوع امام است. امام نور و امام نار. قرآن مى‏گويد:«أَئِمَّهً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبياء/ 73) امام نور ائمه‏اى است كه هدايت مى‏كنند. قرآن مى‏گويد: «أَئِمَّهً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»(قصص/ 41) امامى كه به سوى آتش هدايت مى‏كند. امام نور و امام نار و هر امامى يك مشخصاتى دارد. براى اين كه با امام نار آشنا شويم، مشخصات امام نار را قشنگ مى‏توانيم بررسى كنيم. از كارهاى فرعون، از كارهاى نمرود، از كارهاى قارون مى‏توان فهميد كه امام نار چه مى‏كند؟ مردم را به بردگى مى‏كشاند. قرآن درباره‏ى فرعون مى‏گويند: ما پيغمبريم. اين شاگرد من بوده، حالا آمده و براى من رئيس شده است. عجب جمهورى اسلامى، آمده‏اند و چه كسى را رئيسش كرده‏اند؟ اين بچه آمده و رئيس شده است. فكر مى‏كنند مثلًا رئيس با كيلو و متر سنجيده مى‏شود. آن كسى كه به يك نفر نگاه مى‏كند و مى‏گويد و مى‏خندد كه او با اين سنش او رئيس شده، خوب شد كه امام جواد را نديد و اگر امام جواد را مى‏ديد، هشت امامى مى‏شد. چون امام جواد 9 سالگى به امامت رسيد. نگاه مى‏كرد و مى‏گفت: او امام است؟ خوب شد كه امام زمانش را نديد و گرنه يازده امامى مى‏شد. چون امام كه به سن و اندازه نيست. امام كه مترى نيست. اين حساب مى‏كند كه ازخانواده‏ى فلان است. او شاگرد من بوده است. مدركش فلان است. هنوز شرق و غرب نرفته است. مسخره مى‏كنند.

5- ويژگى‏هاى امام نار

امام نار مردم را به بردگى مى‏كشاند، اين نشانه‏ى امام نار است. دومين نشانه اين است كه تا ادعاى خدايى پيش مى‏رود. فرعون مى‏گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» (نازعات/ 24) تا ادعاى خدايى پيش مى‏روند. در مجلس شوراى ملى قديم، كسى گفت: شخص اول مملكت، شاهنشاه، آريامهر... هويدا گفت: اصلًا اين كلمه غلط است كه آدم بگويد: شخص اول مملكت، مگر شخص ديگرى هم در مملكت هست كه شخص دوم باشد. اصلًا كسى هست؟ فقط شاه است. نه اين كه بگوييم اول شاه است، چون اين مستلزم وجود شخص دومى است. تا ادعاى خدايى پيش مى‏روند، آن مرتيكه مزدور و چاپلوس آمده بود تا در دهى سخنرانى كند، مى‏گفت: ما حالا نيازى به نماز باران نداريم كه دنبال يك نفر برويم كه نماز باران بخواند. اعلى حضرت مقرر فرمودند: براى شما چاه عميق بزنيم تا به آب برسيد. خب! ناكس اعلى حضرت كه مقرر كرده تا چاه عميق بزنيد، آب اين چاه عميق از باران است. تا باران نيايد كه نه روى زمين آب هست و نه زير زمين. همين كه اعلى حضرت را ديدند، ديگر نماز باران را مسخره مى‏كنند. تا ادعاى خدايى پيش مى‏روند. امام نار هر كجا بخواهد، يك تابلو مى‏زند و مى‏گويد: اين جا مال من است.

بچه‏هاى تهران هواى كثيف مى‏خورند و جاى تفريح ندارند. بهترين كوه‏هايى كه براى كوه نوردى خوب است، يك تابلو مى‏زند و مى‏گويد: اين جا شكارگاه سلطنتى است. هر جا تفريح گاه است، آن جا را بسته‏اند. بزغاله‏ى ما مى‏رود بچرد، تابلو مى‏زنند. جوان مى‏رود كتاب بخواند، او را به عنوان قاچاقچى مى‏گيرند. نه مغز ايرانى مى‏تواند كتاب بخواند، نه بزغاله‏ى ايرانى مى‏تواند علف بخورد و نه جوان ايرانى مى‏تواند كوه‏نوردى كند. امام نار تا ادعاى خدايى پيش مى‏رود. امام نار تهمت مى‏زند. آن وقت چند رقم تهمت مى‏زند. به مردان حق تهمت مى‏زند. اين‏ها تاكتيك هايش است.

6- به مرد خدا تهمت بزنند تهمت‏ها پاك مى‏شود

البته اين را به شما بگويم، آيه‏اى در قرآن داريم كه مى‏فرمايد:«إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا» (حج/ 38) خدا ازمؤمنين دفاع مى‏كند. يك سرى آيات را همه بايد در ذهن داشته باشند. مفهوم اين آيه يعنى نمى‏شود به مرد خدا تهمت بزنند و اين تهمت روى او بماند. دير يا زود تهمت‏ها پاك مى‏شوند. در تشييع جنازه ديده شد كه چه جوان‏هايى در سرشان مى‏زدند. در تشييع جنازه‏ى شهيد بهشتى طورى مى‏زدند كه مثل اين است كه پدرشان شهيد شده است. گفتم: چرا اينطورى مى‏كنى؟ گفت: من به ايشان خيلى تهمت زدم و حالا فهميده‏ام كه همه‏ى تهمت‏ها دروغ بوده است. آيه‏ى‏ ديگرى كه همه‏ى مسلمانان بايد حفظ كنند اينست: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» (بقره/ 72) خدا آن چيزى را كه كتمان مى‏كنند، بيرون مى‏كشد. يعنى يك منافق هر چه به اسلام تظاهر كند، مانند يك كاشانى است كه مى‏خواهد تهرانى صحبت كند. دو ساعت كه تهرانى حرف زد، يك دفعه يك كلمه كاشانى مى‏گويد و همه مى‏فهمند كه كاشانى است. آدم نمى‏تواند حقيقتش را پنهان كند. يك يزدى و اصفهانى، هر شهرى و هر زبانى دارد، اگر بخواهد كتمان كند، خوب كه ژست بگيرد، يك مرتبه دسته گل به آب مى‏دهد. آدم بى دين نمى‏تواند به دين تظاهر كند. يك مرتبه مشتش باز مى‏شود.

اين آيه هم از همان زمره است. «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» خدا اخراج مى‏كند و بيرون مى‏آورد «ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» آن چه شما كتمان كرده‏ايد. و لذا منافقى را نديديم كه مشتش دير يا زود باز نشد. و ترسو وانقلابى را نديدم كه دير يا زود مشخص شد انقلابى هست يا نه و مؤمنى را نديديم كه به او تهمت بزنند و ديديم كه ديريا زود تهمت‏ها برطرف شد. خدا وعده داده است و «لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» (حج/ 47) خدا وقتى گفت: «وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ» من نفاق‏ها را بيرون مى‏كشم، خدا وعده داده است. «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ» من از تو دفاع مى‏كنم.

تهمت‏هايى هم كه به مردان حق مى‏زنند، فرق مى‏كند. اگر كشاورز بود، يك نوع تهمت مى‏زنند كه در قلب كشاورزان اثركند. اگر مذهبى بود، يك صحنه‏ى ديگرى بازى مى‏كنند. درباره‏ى كشاورزها فرعون مى‏گفت: «يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ»(طه/ 63) موسى و هارون مى‏خواهند شما را از زمينتان بيرون كنند. مى‏خواهند زمين هايتان را بگيرند. به كشاورزان مى‏گفت: به حرف موسى گوش ندهيد، مى‏خواهد زمينتان را بگيرد. به مذهبى‏ها مى‏گفت: «إِنِّى أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ» (غافر/ 26)فرعون مى‏گفت: من مى‏ترسم كه موسى دين شما را از شما بگيرد.

7- تفاوت امام نار و امام نور در رابطه با مردم‏

خلاصه اين كه در راه يك نفر پرسيد در باره‏ى آيه‏ى‏ «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم» براى من بگو كه اين آيه يعنى چه؟ روز قيامت هر كسى را با رهبرش دعوت مى‏كنيم. اين يعنى چه؟ امام حسين فرمود: دو نوع امام داريم، امام نار و امام نور«إِمَامٌ دَعَا إِلَى هُدًى فَأَجَابُوهُ إِلَيْهِ وَ إِمَامٌ دَعَا إِلَى ضَلَالَهٍ فَأَجَابُوهُ إِلَيْهَا هَؤُلَاءِ فِى الْجَنَّهِ وَ هَؤُلَاءِ فِى النَّارِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَرِيقٌ فِى الْجَنَّهِ وَ فَرِيقٌ فِى السَّعِيرِ» (أمالى‏صدوق، ص 153)يك امام داريم كه به هدايت دعوت مى‏كند و مردم هم به او گوش مى‏دهند. يك امام هم دعوت به گمراهى مى‏كند و باز مردم حرف او را هم گوش مى‏دهند. يك عده رهبرى حق را مى‏پذيرند و يك عده رهبرى باطل را مى‏پذيرند. عده‏اى از مردم در بهشتند و عده‏اى فى السعير هستند. اين آيه تفسيرش در حركت به سوى كربلا معين شد. البته امام نار فقط اين سه كار را كه گفتم نمى‏كند، بلكه كارهاى زيادى انجام مى‏دهد. هر جا را بخواهد، ملك خود معرفى مى‏كند. «أَ لَيْسَ لى مُلْكُ»(زخرف/ 51) خودش را دلسوز معرفى مى‏كند. امام نار اين گونه است كه از تملق لذت مى‏برد و چون همه بله قربان مى‏گويند، فكر مى‏كند كه همه‏ى كارهايش درست است. «زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ» (غافر/ 37) براى فرعون عمل‏ بدش زينت داده شد، يعنى عمل خلاف مى‏كند، از بس به او بله قربان مى‏گويند، فكر مى‏كند همه‏ى كارهايش درست است. اما امام حق طور ديگرى است. امام باطل همه چيز را به خود متصل مى‏كند. ما مقرر كرديم، ما دستورداديم، من اينطور كردم، من آنطور كردم. هر چه هست با من خود مى‏سنجد. اما امام الهى و امام حق، همه‏ى كارها را به خدا نسبت مى‏دهد. او مردم را به خود متوجه مى‏كند و او مردم را به خدا متوجه مى‏كند.

يكى از برخوردهاى ديگر، برخوردى است كه امام حسين در راه كوفه با شخص ديگرى دارد. كسى به امام رسيد و صحبتى كرد درباره‏ى اين كه شما سرنوشتت چيست؟ امام حسين چند شعر گفت، شعرهايش را برايتان مى‏خوانم و بحثمان را تمام مى‏كنيم. فرمود:

«و إن تكن الدنيا تعد نفيسه*** فدار ثواب الله أعلى و أنبل»(كشف‏الغمه، ج 2، ص 28)

8- امام حسين و ياران باور داشتند كه دنیا ماندنى نيست‏

خلاصه امام حسين باور داشت كه: «وَ الْآخِرَهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»(اعلى/ 17) اصحاب امام حسين هم باور داشتند و لذا شب عاشورا، بعضى‏ها شوخى مى‏كردند. مى‏گفتند: مى‏دانيم فردا شب كجا هستيم. اين جا باشيم نزد امام حسين هستيم، اگر هم شهيد شده باشيم، نزد حضرت ابراهيم و امام حسين و همه ابرار هستيم. باور كرده بودند و كسى كه باور مى‏كند، خوشحال است. شما به جبهه كه مى‏رويد، مى‏بينيد قرار است سربازها نيم ساعت ديگر عمليات كنند ولى الآن مشغول بازى واليبال هستند. كى بناست شما به جبهه برويد؟ ما الآن مى‏رويم. الآن بازى تمام مى‏شود و مى‏رويم. مى‏گويى: ممكن است شهيد شوى؟ مى‏گويد: خب، شهيد شويم. الحمدلله كه براى او شهادت حل شده است. و لذا بعضى‏ها شب عاشورا شوخى مى‏كردند. بعضى‏ها هم شروع به اصلاح سر و صورت مى‏كردند كه ما داريم به بهشت مى‏رويم. بعضى هم مناجات مى‏كردند ولى مسئله مهم اين است كه وقتى رهبر امام حسين شده است، ديگر شوخى و نماز شب مهم نيست و فرقى ندارد. خط، خط مهمى است. وقتى جاده درست است، ديگر جاده را هر طور مى‏خواهد برود. رهبرى امام حسين باشد، شوخى و نماز شب فرقى ندارد. رنگ، رنگ خدايى است. صبغه الله است.

«وَ إِنْ تَكُنِ الْأَمْوَالُ لِلتَّرْكِ جَمْعُهَا*** فَمَا بَالُ مَتْرُوكٍ بِهِ الْمَرْءُ يَبْخَل» (اللهوف، ص 75)

اگر بناست اموال را رها كنيم و باكفن برويم، پس چرا بخل كنيم.

«وَ إِنْ تَكُنِ الْأَرْزَاقُ قِسْماً مُقَدَّراً فَقِلَّهُ سَعْىِ الْمَرْءِ فِى الْكَسْبِ أَجْمَل» (اللهوف، ص 75)

اگر بناست روزى مقدر باشد، من چرا برايش دست و پا بزنم. هر كس روزيش مقدر شده است. البته ما هم بايد تلاش خود را بكنيم. در اين جا اين را هم بگويم. كسى مى‏خواست به امام صادق (ع) توهين كند، مى‏خواست اما صادق را خيط كند، يك سيب برداشت، به امام گفت: اين سيب روزى من هست يا نه؟ كه اگر بگويد روزى توست، فوراً آن را دور بيندازد و بگويد ديدى دروغ گفتى و اين روزى من نبود. يا بگويد روزى تو نيست، فوراً بخورد و بگويد دروغ گفتى. امام صادق هم جواب داد: ما منتظريم. اگراز گلويت پايين رفت روزى توست و اگر پايين نرفت معلوم مى‏شود، روزيت نيست.

كارها به زرنگى نيست. روايات زيادى داريم كه خداوند گاهى افرادى كه زرنگ نيستند، مقدرات را راحت برايشان پيش مى‏آورد. مثلًا خانه، ازدواج، كسب و زندگى خيلى راحتى برايشان قرار مى‏دهد. افرادى كه خيلى زرنگ هستند، هميشه 8 آن‏ها گرو 9 اين هاست. اين براى اين است كه بگويد: همه‏اش به زرنگى نيست، بخشى به اين وابسته است.

«وَ إِنْ تَكُنِ الْأَبْدَانُ لِلْمَوْتِ أُنْشِئَتْ*** فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّيْفِ فِى اللَّهِ أَفْضَل» (اللهوف، ص 74) اگر بناست بميرم، حيف است كه در رختخواب بميرم. خوب است كه با شمشير بميرم. اين هم اشعارى كه امام حسين در طى مسير به كوفه فرمود.«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



برچسب‌ها: متن سخنرانی, محرم, قرائتی,
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...